آموزشگاه زبان اندیشه پارسیان

اندیشه پارسیان، آموزشگاه و موسسه آموزش زبان های انگلیسی، آلمانی و همچنین مرکز برگزاری آزمون های بین المللی ÖSD در تهران است.

آموزشگاه زبان اندیشه پارسیان

اندیشه پارسیان، آموزشگاه و موسسه آموزش زبان های انگلیسی، آلمانی و همچنین مرکز برگزاری آزمون های بین المللی ÖSD در تهران است.

اندیشه پارسیان، آموزشگاه و موسسه آموزش زبان های انگلیسی، آلمانی و همچنین مرکز برگزاری آزمون های بین المللی ÖSD در تهران است.
اندیشه پارسیان به عنوان تخصصی ترین مرکز آموزش زبان آلمانی فقط در شهرک غرب تهران فعالیت دارد و شعبه دیگری ندارد.

  • ۰
  • ۰

زبان‌آموزی؛ سفر پرماجرای یک قهرمان زبان!

یادگیری زبان آلمانی یعنی پا گذاشتن توی یه دنیای جدید، پر از کلمات عجیب و غریب، قواعدی که بعضی وقت‌ها حتی خود آلمانی‌ها هم ازشون سر در نمیارن و البته کلی لحظات خنده‌دار که فقط زبان‌آموزها می‌تونن بفهمن. مثلاً وقتی توی یک جمع می‌خوای به آلمانی بگی «من خیلی گرسنه‌ام»، اما اشتباهاً می‌گی «Ich bin sehr hungrig» و همه فکر می‌کنن تو حالت اضطراریه و قراره از گرسنگی منفجر بشی! یا وقتی برای اولین بار سعی می‌کنی به لهجه آلمانی صحبت کنی و دوستات بهت می‌خندن چون صدات شبیه به ربات‌ها شده! این‌ها همه بخشی از سفر توئه، سفری که پر از تجربه‌های نو و خنده‌داره. پس بیا با هم بریم توی این ماجراجویی پر از شادی، اشتباه و پیشرفت.


 زبان‌آموزی یعنی چی؟

خب، زبان‌آموز کیه؟ اگه بخوام خیلی ساده بگم، زبان‌آموز کسیه که مثل یه کاشف فضایی به سرزمین ناشناخته‌ی زبان جدید پا می‌ذاره! هر روز با کلی کلمه و جمله‌ی عجیب و غریب دست و پنجه نرم می‌کنه، مثل یه کارآگاه که دنبال سرنخ‌های گرامری می‌گرده تا بتونه جمله‌ها رو به درستی بسازه. اولش ممکنه این حس رو داشته باشی که داری با زبون یه سیاره‌ی دیگه حرف می‌زنی؛ مثلاً وقتی باید بدونی فعل کجای جمله می‌ره یا چرا یه بار فعل آخر جمله می‌ره و یه بار وسط جمله وایمیسه! آلمانی‌ها که اصطلاحاً خیلی قواعد خاصی دارن، مثلاً «قانون فعل دوم» که هر بار دوست داره یه سورپرایز بهت بده و جای فعل رو تغییر بده تا کلی فکر کنی «حالا کدوم فعل کجاست؟»!

اما همین چالش‌ها و گیجی‌ها بخشی از جذابیت ماجراجویی یادگیریه! بهت قول می‌دم، وقتی برای اولین بار جمله‌ای کامل و درست به آلمانی می‌گی، حس می‌کنی قهرمان یه بازی ویدیویی شدی که مرحله‌ی سختی رو رد کردی. شاید اولش جمله‌هات مثل لهجه‌ی آدم فضایی‌ها باشه و مردم فکر کنن داری کد مخفی صحبت می‌کنی، اما این یعنی داری پیشرفت می‌کنی! اشتباه کردن مثل یه دوستانه که همراهته تو این مسیر؛ هر بار که یه اشتباه می‌کنی یعنی داری مغزت رو شارژ می‌کنی تا بهتر و بهتر بشی. پس هر وقت دیدی داری جمله‌ای می‌سازی که شبیه زبان عجیب بیگانه‌هاست، نگران نباش! فقط لبخند بزن و بگو: «آره، دارم زبان آلمانی رو فتح می‌کنم!»


 اشتباهات خنده‌دار در یادگیری زبان

بی‌خیال، هیچ زبان‌آموزی بدون کلی اشتباه خنده‌دار و عجیب نمی‌تونه زبان یاد بگیره، مخصوصاً وقتی پای آلمانی وسط باشه! فکر کن داری با اعتماد به نفس می‌خوای به دوستت بگی «Ich habe Durst» یعنی «من تشنه‌ام»، اما به جای «Durst» که تشنگیه، «Dorsch» رو می‌گی که یعنی «ماهی کاد»! خب، حالا دوستت فکر می‌کنه تو نه تشنه‌ای، بلکه داری اعلام موجودیت یه آکواریوم زنده می‌کنی! یا وقتی می‌خوای مودبانه یه چیزی بگی و به جای «Bitte» (لطفاً) «Bitter» (تلخ) رو به کار می‌بری، دوستات اولش شک می‌کنن داری راجع به طعم غذات نظر می‌دی، بعد تازه می‌فهمن قضیه چیه و همه با هم می‌خندین. اینجاست که می‌فهمی زبان‌آموزی یعنی یه عالمه لحظه‌های بامزه و یادگرفتنی.

تلفظ کلمات آلمانی خودش یه دنیای متفاوت از شوخی‌ و ماجراست! مثلاً «Schloss» به معنی «قصر» و «Schluss» به معنی «پایان» انقدر شبیه هم هستن که اگر یه بار اشتباه تلفظشون کنی، ممکنه کاملاً داستان حرف‌هات عوض بشه. تصور کن داری با شور و شوق راجع به قصر زیبایی حرف می‌زنی ولی طرف می‌فهمه تو داری از پایان یه داستان حرف می‌زنی! یا اون لحظه طلایی که می‌خوای بگی «Ich bin müde» یعنی «من خسته‌ام»، اما به جای «müde»، «Mütze» (کلاه) رو می‌گی و همه می‌پرسن «تو الان کلاه شدی؟» این لحظه‌ها شاید اولش خجالت‌آور باشن، اما واقعاً بخند و دلگرم باش چون این اشتباهات یعنی داری پیش می‌ری، داری زبان رو تجربه می‌کنی و داری تبدیل می‌شی به یه قهرمان واقعی زبان‌آموزی!


 روش‌های فان یادگیری

خب حالا که فهمیدی اشتباه کردن بخشی از بازیه و نترس از اینکه گاهی کله‌پا بشی، وقتشه که روش‌های یادگیری رو با یه چاشنی فان و کلی خنده به کار بگیری! اول از همه، بازی کردن با زبان رو دست کم نگیر. این یعنی می‌تونی هر روز یه جمله عجیب و غریب بسازی که خودت و دوستات رو بخندونه. مثلاً جمله‌ای مثل «Mein Hund tanzt Tango mit einer Katze» که یعنی «سگ من با یه گربه تانگو می‌رقصه!» نه فقط باعث می‌شه کلمات و قواعد دستوری بهتر توی ذهنت بمونه، بلکه یه جورایی خلاقیتت رو هم حسابی به چالش می‌کشه. وقتی تو ذهن‌ت دنبال کلمه‌های خنده‌دار و غیرمنتظره می‌گردی، ناخودآگاه همه چیز بهتر ثبت می‌شه و دیگه یادگیری برایت شبیه یه بازی شیرین می‌شه نه یک کار خسته‌کننده!

بعدش وقتشه که با رفیق‌هات یه مسابقه بامزه برگزار کنی؛ مثلاً ببینین کی می‌تونه جمله‌های عجیب‌تر و خنده‌دارتر به آلمانی بسازه یا با هم جملات معروف رو به لهجه‌های مختلف تقلید کنین، از لهجه برلینی گرفته تا لهجه باواریایی! این تمرین‌ها نه تنها حافظه‌ات رو قوی می‌کنه، بلکه کلی انرژی مثبت و حس خوب بهت می‌ده. به‌علاوه، گوش دادن به آهنگ‌های آلمانی و خوندن با صدای بلند و حتی لهجه عجیب، یکی دیگه از روش‌های فان یادگیریه. حتی اگه صدات مثل یه خرس گریان باشه، اصلاً نگران نباش! چون همین کار بهت کمک می‌کنه تلفظت بهتر بشه و ترس از اشتباه کردن کمرنگ‌تر شه. خلاصه اینکه، هر بار که با آهنگ‌ها و لهجه‌های مختلف بازی می‌کنی، داری قدم بزرگی به سمت تسلط روی زبان برمی‌داری و کلی هم خوش می‌گذرونی!

نکته آخر اینه که نقش بازی کردن یا همون Role Play رو دست کم نگیر. اینجا می‌تونی با دوستات یه نمایش کوچیک از زندگی واقعی بسازی. مثلاً یک نفر فروشنده یه بازار شلوغ توی آلمان باشه، یکی دیگه مشتریی که دنبال بهترین تخفیف می‌گرده، یا حتی نقش یه مسافر هیجان‌زده که تازه وارد فرودگاه شده. این بازی‌ها باعث می‌شه تو موقعیت‌های واقعی استرس کمتر داشته باشی و سریع‌تر جواب بدی. تازه کلی هم می‌خندی و یاد می‌گیری چطوری بدون ترس و معطلی، مثل یه بومی زبان، ارتباط برقرار کنی. پس، یادگیری زبان رو به یه بازی تبدیل کن که نه فقط نتیجه داره، بلکه کلی هم سرگرم‌کننده‌ست!

بیشتر بدانید


 چرا نباید خسته بشی؟

یادگیری زبان آلمانی یه کم شبیه دوستی با یه آدم سخت‌گیر ولی دل‌مهربونه؛ کسی که اولش با قیافه جدی بهت نگاه می‌کنه و می‌گه «اول باید قوانینم رو یاد بگیری!» ولی وقتی می‌بینه داری تلاش می‌کنی، یه لبخند ریز می‌زنه و در رو به رویت باز می‌کنه. بله، ممکنه روزهایی باشه که احساس کنی کلمات از ذهن‌ت فرار می‌کنن، فعل‌ها قهر می‌کنن و جملات نصفه‌نیمه روی زبونت گیر می‌کنن. حتی شاید وسط حرف زدن یه دفعه مغزت بگه: «ای بابا! ولش کن!» ولی خبر خوب اینه که این دقیقاً همون نقطه‌ایه که داری پیشرفت می‌کنی. مثل روزهای اول باشگاه رفتن که دمبل ۲ کیلویی برات کوه به نظر می‌رسه، اما بعد از چند هفته ناگهان می‌بینی داری راحت وزنه سنگین‌تر رو بلند می‌کنی. یادگیری زبان هم همین حس رو داره: اولش سخت و گیج‌کننده، ولی کم‌کم هیجان‌انگیز و حتی لذت‌بخش می‌شه.

از همه مهم‌تر، این مسیر فقط پر از لغت و گرامر نیست، بلکه یه بلیط VIP برای ورود به دنیایی پر از فرهنگ، فیلم، آهنگ و آدم‌های جالب هم هست. وقتی آلمانی یاد بگیری، می‌تونی فیلم‌های خفن رو بدون زیرنویس ببینی، معنی واقعی آهنگ‌های آلمانی رو بفهمی و حتی با دوستای جدیدی از گوشه‌وکنار دنیا گپ بزنی. اینا چیزهایی نیست که با یه کتاب خشک یا ترجمه نصفه‌نیمه به دست بیاد. تازه، هر بار که اشتباه می‌کنی و بقیه می‌خندن، در واقع داری یادگاری‌های فان برای خودت می‌سازی. پس دفعه بعد که حس کردی خسته شدی، به خودت بگو: «هی، این فقط یه بازیه که من دارم توش لِوِل آپ می‌کنم!» و با لبخند ادامه بده. یادت باشه، زبان‌آموز واقعی کسیه که حتی وسط اشتباه‌ها هم حالش خوبه و ول‌کن ماجرا نیست!


تو در حال شروع یک سفر باورنکردنی و پر از لحظات خنده‌داری که فقط قهرمانان واقعی زبان آلمانی می‌تونن تجربه‌ش کنن. هر اشتباهی که می‌کنی یعنی داری بیشتر یاد می‌گیری، هر جمله خنده‌داری که می‌گی یعنی داری قوی‌تر می‌شی و هر بار که با لهجه عجیب صحبت می‌کنی، یعنی داری جسارتت رو افزایش می‌دی. پس نترس، خسته نشو، بخند و دوباره تلاش کن! تو قهرمانی که داره در دنیای زبان آلمانی بدرخشه و مسیرت پر از موفقیت و شادی خواهد بود.

  • ۰۴/۰۵/۲۰
  • اندیشه پارسیان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی