زفان : انگلیسی در بانک
تصور کنید وارد بانکی شلوغ میشوید. همه در صف هستند، کسی عصبانی است چون دستگاه نوبت خراب شده، یکی دنبال دفترچه بانکیاش میگردد، و یک نفر دیگر مدام زیر لب رمز کارت را تمرین میکند تا جلوی باجه یادش نرود! این موقعیتها هرچند در لحظه استرسزا هستند، اما میتوانند منبعی عالی برای یادگیری زبان باشند. ما در اینجا با چند سناریوی طنز، اصطلاحات و جملات روزمره بانکی را مرور میکنیم تا شما هم در موقعیتهای واقعی بتوانید با اعتماد به نفس از آنها استفاده کنید.
سناریو ۱: فراموشی رمز کارت
! Excuse me, I forgot my PIN again
مشتری: ببخشید، دوباره رمز کارتم رو فراموش کردم!
. Sir, you’ve already changed it three times this week
کارمند بانک: آقا، شما همین هفته سه بار عوضش کردید.
! Well, maybe my brain needs a loan too
مشتری: خب، شاید مغزم هم نیاز به وام داشته باشه!
سناریو ۲: دستگاه نوبتدهی خراب
? Where do I get a ticket number
مشتری: شماره نوبت رو از کجا بگیرم؟
.From that machine… oh wait, it’s out of service
کارمند: از اون دستگاه… اوه، ببخشید، خرابه.
?So, is my number… infinity
مشتری: پس شماره من… بینهایته؟
سناریو ۳: درخواست وام
.I’d like to apply for a loan
مشتری: میخوام برای وام درخواست بدم.
? For what purpose, sir
کارمند: برای چه منظوری آقا؟
.To pay back my last loan
مشتری: برای اینکه وام قبلیم رو پس بدم.
.(sighs) That’s… creative
کارمند: (آهی میکشد) این… خلاقانهست.
سناریو ۴: اشتباه در پر کردن فرم
.Sir, you wrote your name in the “loan amount” box
کارمند: آقا، شما اسمتون رو تو قسمت «مبلغ وام» نوشتید.
.Well, that’s because my name is priceless
مشتری: خب، چون اسم من بیقیمته.
.Unfortunately, priceless is not a currency
کارمند: متأسفانه «بیقیمت» واحد پولی نیست.
سناریو ۵: صف طولانی
yHow many people are before me
مشتری: چند نفر قبل از من هستن؟
.Just 42
نگهبان: فقط ۴۲ نفر.
.So basically… I’ll open my own bank till then
مشتری: پس عملاً… تا اون موقع بانک خودمو باز میکنم.
سناریو ۶: پول خرد
?Can I get change for this $100 bill
مشتری: میشه این اسکناس ۱۰۰ دلاری رو خورد کنید؟
.Sure… into two fifties
کارمند: حتما… به دوتا پنجاه.
!Wow, magic
مشتری: وای، چه جادوئی!
نکات گرامری مهم این درس:
I forgot my PIN → گذشته ساده (Past Simple) برای بیان یک اتفاق تمامشده.
I’d like to apply for… → ساختار مودبانه برای درخواست (I’d like = I would like).
Where do I get…? → پرسش با فعل کمکی "do" برای مکان یا راهنمایی.
It’s out of service → اصطلاح رایج برای وسایل خراب.
To pay back… → فعل عبارتی (Phrasal verb) به معنای پس دادن (وام، پول).
How many people are before me? → پرسش با "How many" برای شمارش افراد یا اشیا.
Can I get change for…? → ساختار پرکاربرد برای درخواست خرد کردن پول.
- ۰۴/۰۶/۱۶