آموزشگاه زبان اندیشه پارسیان

اندیشه پارسیان، آموزشگاه و موسسه آموزش زبان های انگلیسی، آلمانی و همچنین مرکز برگزاری آزمون های بین المللی ÖSD در تهران است.

آموزشگاه زبان اندیشه پارسیان

اندیشه پارسیان، آموزشگاه و موسسه آموزش زبان های انگلیسی، آلمانی و همچنین مرکز برگزاری آزمون های بین المللی ÖSD در تهران است.

اندیشه پارسیان، آموزشگاه و موسسه آموزش زبان های انگلیسی، آلمانی و همچنین مرکز برگزاری آزمون های بین المللی ÖSD در تهران است.
اندیشه پارسیان به عنوان تخصصی ترین مرکز آموزش زبان آلمانی فقط در شهرک غرب تهران فعالیت دارد و شعبه دیگری ندارد.

  • ۰
  • ۰

زفان : انگلیسی در بانک

تصور کنید وارد بانکی شلوغ می‌شوید. همه در صف هستند، کسی عصبانی است چون دستگاه نوبت خراب شده، یکی دنبال دفترچه بانکی‌اش می‌گردد، و یک نفر دیگر مدام زیر لب رمز کارت را تمرین می‌کند تا جلوی باجه یادش نرود! این موقعیت‌ها هرچند در لحظه استرس‌زا هستند، اما می‌توانند منبعی عالی برای یادگیری زبان باشند. ما در اینجا با چند سناریوی طنز، اصطلاحات و جملات روزمره بانکی را مرور می‌کنیم تا شما هم در موقعیت‌های واقعی بتوانید با اعتماد به نفس از آن‌ها استفاده کنید.


سناریو ۱: فراموشی رمز کارت

! Excuse me, I forgot my PIN again

مشتری: ببخشید، دوباره رمز کارتم رو فراموش کردم!

. Sir, you’ve already changed it three times this week

کارمند بانک: آقا، شما همین هفته سه بار عوضش کردید.

! Well, maybe my brain needs a loan too

مشتری: خب، شاید مغزم هم نیاز به وام داشته باشه!


سناریو ۲: دستگاه نوبت‌دهی خراب

? Where do I get a ticket number

مشتری: شماره نوبت رو از کجا بگیرم؟

.From that machine… oh wait, it’s out of service

کارمند: از اون دستگاه… اوه، ببخشید، خرابه.

?So, is my number… infinity

مشتری: پس شماره من… بی‌نهایته؟


سناریو ۳: درخواست وام

.I’d like to apply for a loan

مشتری: می‌خوام برای وام درخواست بدم.

? For what purpose, sir

کارمند: برای چه منظوری آقا؟

.To pay back my last loan

مشتری: برای اینکه وام قبلیم رو پس بدم.

.(sighs) That’s… creative

کارمند: (آهی می‌کشد) این… خلاقانه‌ست.


سناریو ۴: اشتباه در پر کردن فرم

.Sir, you wrote your name in the “loan amount” box

کارمند: آقا، شما اسمتون رو تو قسمت «مبلغ وام» نوشتید.

.Well, that’s because my name is priceless

مشتری: خب، چون اسم من بی‌قیمته.

.Unfortunately, priceless is not a currency

کارمند: متأسفانه «بی‌قیمت» واحد پولی نیست.


سناریو ۵: صف طولانی

yHow many people are before me

مشتری: چند نفر قبل از من هستن؟

.Just 42

نگهبان: فقط ۴۲ نفر.

.So basically… I’ll open my own bank till then

مشتری: پس عملاً… تا اون موقع بانک خودمو باز می‌کنم.


سناریو ۶: پول خرد

?Can I get change for this $100 bill

مشتری: میشه این اسکناس ۱۰۰ دلاری رو خورد کنید؟

.Sure… into two fifties

کارمند: حتما… به دوتا پنجاه.

!Wow, magic

مشتری: وای، چه جادوئی!


نکات گرامری مهم این درس:

  1. I forgot my PIN → گذشته ساده (Past Simple) برای بیان یک اتفاق تمام‌شده.

  2. I’d like to apply for… → ساختار مودبانه برای درخواست (I’d like = I would like).

  3. Where do I get…? → پرسش با فعل کمکی "do" برای مکان یا راهنمایی.

  4. It’s out of service → اصطلاح رایج برای وسایل خراب.

  5. To pay back… → فعل عبارتی (Phrasal verb) به معنای پس دادن (وام، پول).

  6. How many people are before me? → پرسش با "How many" برای شمارش افراد یا اشیا.

  7. Can I get change for…? → ساختار پرکاربرد برای درخواست خرد کردن پول.

 

  • ۰۴/۰۶/۱۶
  • اندیشه پارسیان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی